نقد ادبی
نقد در حوزه ادب کلاسیک کوری
این ژانر به شیوه مستقل درادبیات کهن کردی امکان نمود نیافته است. با این حال نمی توان نسبت به مطالبی که در ژانرهای دیگری چون شعر در مورد نقد آمدهاست بی تفاوت بود. پس ناچاریم مسئله را از زاویهی دیگری پیگیری نماییم؛ " ویلفرد گرین" و نویسندگان دیگر کتاب "مبانی نقد ادبی"2 قبل از پرداختن به شیوههای نقد سنتی، مدرن( شکل مدارانه،روان شناختی، اسطوره شناختی و...) به مرحلهی "واکنش مقدم بر نقد" به عنوان مرحله ای مهم در تاریخ نقد ادبی اشاره میکنند؛
در این مرحله متن ادبی نه از سوی منتقد حرفهای، بلکه از منظر خوانندهی معمولی یا به شیوهی غیرمستقیم در متون ادبی توسط،خود شاعران. شکافته شده و مورد بحث قرار میگیرد و منتقدی حرفهای چون دکتر "ساموئل جانسۆن" در کتاب "زندگی گری"3 معتقداست که واکنش مقدم بر نقد معیار نهایی تعین ارزش ادبی هر اثر است4.
پس بدون مقدمه براي رديابي تاريخي اين گفتمان(آغازگاه نقد ادبي؛ در حوزهي ادبيات كلاسيك كردي) بايد به همان متون كلاسيك كردي بازگشته و موضوع را در ديوانهاي شعركردي پيگيري نماييم. شاعران نخستين خوانندگان و منتقدان عصر خويش بودهاند. زيرا هركدام از آنها تصاويري ارايه دادهاندكه(همان تصاوير) تشريح و تاويل و تفسير محتوايي و زيباييشناسي (در زماني و همزماني) عصر خود بوده است و اگر به نظرات آنها در مورد شعر خود و ديگران توجه كنيم در واقع به شروع نوشتاري نقد توجه كردهايم. این شیوه مخصوصا برای بررسی ژانرهای مختلف حوزهی هنری (داستان. نمایشنامه، رمان و...) در ادبیات کردی کاملا جوابگو خواهد بود... زیرا بنا به دلایل سیاسی.اجتماعی، تاریخی و حتی جغرافیایی مشخص. زبان نوشتاری در میان روشنفکران کرد شعر بودهاست
بايد ذكركرد كه منظور از ادب كلاسيک در این بحث ادبيات كهن هر سرزميني است كه براساس اصول و قواعد مشخصي( براي مثال قوانين عروض و بديع و قافيه در شعر كلاسيك عربي، فارسي، کردي) به نگارش و سرايش آمدهاند.
واژهي «رهخنه» در زبان كردي(معادل كلمات Critic و Critique و نقد به ترتيب در زبانهاي انگليسي، قرانسهاي، عربي و فارسي، نخستين بار در اشعار "شيخ احمد جزيري" مشهور يه «ملاي جزيري» آمدهاست و ما نيز بحث را از اشعار او به بعد پيميگيريم.
جزیری"(1640-1560م)از شاعران کلاسیک کرد است که در اشعار خود به تشریح و نقد شعر خویش و رقبا پرداخته و قدرت بیان شعری خویش را از این طریق برجستهتر نمودهاست. او شعر را اعجاز در بیان و لطافت زبان در نظم ، توصیفهای بکر ، صور و شکل (فرم) مناسب تعریف میکند. در اشعار زیر می بینیم که همین تعاریف ظاهرآ خشک را با چه لطافتی بیان میکند؛
"ئهحسهن ژ ڤێ نهزمێ لهتیف ..... چهنده سهبوک هاتی خهفیف
مهحبووب بدهستێ خۆی شهریف ..... نهقدی مه موهر و سککه دا
ئهحسهن ژ ڤێ وهسفێ رهفیع ..... ئهشکال و ئهوزاعین بهدیع
تێتن ژ نوورێ وهک رهقیع ..... بێ عهیب و نهقس و رهخنه دا"5
جزیری در باغ لفظ و معانی شعر را سرو آزاد می خواند و از نظر نوشتاری(املایی و انشایی) آنرا چون لوح دل نما ساده توصیف میکند؛
"دباغێ لهفز و مهعنایێ ،،،، سوخهن من سهروی ئازادهژ ئیملائو ژئینشایێ .... مهلهوحێ دل نوما ساده" 6
در این مرحله متن ادبی نه از سوی منتقد حرفهای، بلکه از منظر خوانندهی معمولی یا به شیوهی غیرمستقیم در متون ادبی توسط،خود شاعران. شکافته شده و مورد بحث قرار میگیرد و منتقدی حرفهای چون دکتر "ساموئل جانسۆن" در کتاب "زندگی گری"3 معتقداست که واکنش مقدم بر نقد معیار نهایی تعین ارزش ادبی هر اثر است4.
پس بدون مقدمه براي رديابي تاريخي اين گفتمان(آغازگاه نقد ادبي؛ در حوزهي ادبيات كلاسيك كردي) بايد به همان متون كلاسيك كردي بازگشته و موضوع را در ديوانهاي شعركردي پيگيري نماييم. شاعران نخستين خوانندگان و منتقدان عصر خويش بودهاند. زيرا هركدام از آنها تصاويري ارايه دادهاندكه(همان تصاوير) تشريح و تاويل و تفسير محتوايي و زيباييشناسي (در زماني و همزماني) عصر خود بوده است و اگر به نظرات آنها در مورد شعر خود و ديگران توجه كنيم در واقع به شروع نوشتاري نقد توجه كردهايم. این شیوه مخصوصا برای بررسی ژانرهای مختلف حوزهی هنری (داستان. نمایشنامه، رمان و...) در ادبیات کردی کاملا جوابگو خواهد بود... زیرا بنا به دلایل سیاسی.اجتماعی، تاریخی و حتی جغرافیایی مشخص. زبان نوشتاری در میان روشنفکران کرد شعر بودهاست
بايد ذكركرد كه منظور از ادب كلاسيک در این بحث ادبيات كهن هر سرزميني است كه براساس اصول و قواعد مشخصي( براي مثال قوانين عروض و بديع و قافيه در شعر كلاسيك عربي، فارسي، کردي) به نگارش و سرايش آمدهاند.
واژهي «رهخنه» در زبان كردي(معادل كلمات Critic و Critique و نقد به ترتيب در زبانهاي انگليسي، قرانسهاي، عربي و فارسي، نخستين بار در اشعار "شيخ احمد جزيري" مشهور يه «ملاي جزيري» آمدهاست و ما نيز بحث را از اشعار او به بعد پيميگيريم.
جزیری"(1640-1560م)از شاعران کلاسیک کرد است که در اشعار خود به تشریح و نقد شعر خویش و رقبا پرداخته و قدرت بیان شعری خویش را از این طریق برجستهتر نمودهاست. او شعر را اعجاز در بیان و لطافت زبان در نظم ، توصیفهای بکر ، صور و شکل (فرم) مناسب تعریف میکند. در اشعار زیر می بینیم که همین تعاریف ظاهرآ خشک را با چه لطافتی بیان میکند؛
"ئهحسهن ژ ڤێ نهزمێ لهتیف ..... چهنده سهبوک هاتی خهفیف
مهحبووب بدهستێ خۆی شهریف ..... نهقدی مه موهر و سککه دا
ئهحسهن ژ ڤێ وهسفێ رهفیع ..... ئهشکال و ئهوزاعین بهدیع
تێتن ژ نوورێ وهک رهقیع ..... بێ عهیب و نهقس و رهخنه دا"5
جزیری در باغ لفظ و معانی شعر را سرو آزاد می خواند و از نظر نوشتاری(املایی و انشایی) آنرا چون لوح دل نما ساده توصیف میکند؛
"دباغێ لهفز و مهعنایێ ،،،، سوخهن من سهروی ئازادهژ ئیملائو ژئینشایێ .... مهلهوحێ دل نوما ساده" 6
و به وقت مقایسهی شعر خویش با اشعار حافظ شیرازی خطاب به کسانی که شعر را لۆلۆی منصور میدانند میگوید که اگر شعر او را ببینند دگر به شیراز رفتن حاجت نیست؛
"گهر لۆلۆئی مهنسوور ژ نهزمی تو دهخوازی
وهره شیعری(مهلێ) بین ته به شیراز چ حاجهت"7
می بینیم که جزیری هم بسان شاعر و هم چون منتقد تعریف و مقایسه میکند. او فروخی شاعر را شاگرد خویش و اشعارش را از شال عجم پر ارزشتر میخواند ؛
پیری شهعاره د شعرێ و (مهلێ) شال فرۆش
تو نیشان من مهده "فهرخی" کولێک من بویه فهرخ" 8
در دیوان خویش بارها از استادی در عروض و بدیع و قافیه (موضوع اصلی نقد ادبی در ادبیات کلاسیک)میگوید و شاعران جوان را اندرز می دهد که بیایند و از او یاد بگیرند....او همجنین موضوع دیگری را در نقد مطرح میسازد؛ موضوعی که اکنون نیز در نقد کلاسیک بازار داغی دارد. ملا خطاب به شعردزدانی چون "خمسه عشر" (شخصیتی کاریکاتوری کهبا دزدیدن اشعار جزیری میخواهد مشهور شود) می سراید؛
"قهوی مهشهووره کو ناڤێ ته مهلا خهمسه عهشهر
تۆ به شیعرا نه ته گوتی خودکی قهند و شهکهر.....”9
با این اوصاف میتوان ملای جزیری را به حق آغازگر نقد در زبان کردی نامید و بر روانش سلام و درود گفت.
بعد از جزیر ی شاعران دیگری نیز مسائل مربوط به نقد ادبی را در اشعار خود آوردهاند..شاعرانی چون احمد خانی(1706-1650)م. که اصول مهم نقدادبی ( ایجاز و اطناب) و خواننده معمول و فعال را مطرح میسازد؛10
اۆ نیز چون جزیری بر اصالت اثر و تقلیدی نبودن آن تاکید دارد؛11
از قرن 19میلادی بهبعد نیز شاعران مشهوری چون نالی. سالم. محوی ، مولوی.. به کرات مسایل مربوط به نقد ادبی را با شعر سروودند و از خارق العادات زبان شعری نمونههای عینی آفریدند؛
نالی یهک و ئهو کهس که تهمامی غهزهلی بیست
مهعلوومی بووه زۆر و کهمی خاریقی عادات" 12
"گهر لۆلۆئی مهنسوور ژ نهزمی تو دهخوازی
وهره شیعری(مهلێ) بین ته به شیراز چ حاجهت"7
می بینیم که جزیری هم بسان شاعر و هم چون منتقد تعریف و مقایسه میکند. او فروخی شاعر را شاگرد خویش و اشعارش را از شال عجم پر ارزشتر میخواند ؛
پیری شهعاره د شعرێ و (مهلێ) شال فرۆش
تو نیشان من مهده "فهرخی" کولێک من بویه فهرخ" 8
در دیوان خویش بارها از استادی در عروض و بدیع و قافیه (موضوع اصلی نقد ادبی در ادبیات کلاسیک)میگوید و شاعران جوان را اندرز می دهد که بیایند و از او یاد بگیرند....او همجنین موضوع دیگری را در نقد مطرح میسازد؛ موضوعی که اکنون نیز در نقد کلاسیک بازار داغی دارد. ملا خطاب به شعردزدانی چون "خمسه عشر" (شخصیتی کاریکاتوری کهبا دزدیدن اشعار جزیری میخواهد مشهور شود) می سراید؛
"قهوی مهشهووره کو ناڤێ ته مهلا خهمسه عهشهر
تۆ به شیعرا نه ته گوتی خودکی قهند و شهکهر.....”9
با این اوصاف میتوان ملای جزیری را به حق آغازگر نقد در زبان کردی نامید و بر روانش سلام و درود گفت.
بعد از جزیر ی شاعران دیگری نیز مسائل مربوط به نقد ادبی را در اشعار خود آوردهاند..شاعرانی چون احمد خانی(1706-1650)م. که اصول مهم نقدادبی ( ایجاز و اطناب) و خواننده معمول و فعال را مطرح میسازد؛10
اۆ نیز چون جزیری بر اصالت اثر و تقلیدی نبودن آن تاکید دارد؛11
از قرن 19میلادی بهبعد نیز شاعران مشهوری چون نالی. سالم. محوی ، مولوی.. به کرات مسایل مربوط به نقد ادبی را با شعر سروودند و از خارق العادات زبان شعری نمونههای عینی آفریدند؛
نالی یهک و ئهو کهس که تهمامی غهزهلی بیست
مهعلوومی بووه زۆر و کهمی خاریقی عادات" 12
------
2- مبانی نقد ادبی- ویلفرد گرین-ارل لیبر-لی مورگان- جان ویلینگهم. ترجمه فرزانه طاهری. چاپ ارمغان. چاپ اول 1376
3- Samuel Johnson, Life of gray
4- من با شادمانی موافقتم را با خواننده معمولی اعلام میکنم، زیرا سرانجام حقل سلیم خوانندگان است که به دور از شائبهی تعصبات ادبی با آن همهظرافتهای نکتهبینانه و جزم اندیشی علامهوار باید برای افتخارات ادبی حکم صادر کند. (همان منبع)
5- دیوان عالم ربانی شیخ احمد جزیری- تهران1361- با شرح هژار(عبدالرحمن شرافکندی) ص 525
6- ص 573 همان منبع
7- ص 128 ، همان منبع
8- ص 207، همان منبع
9- ص 54، همان منبع
10- "ههرچهنده کهلام شبهی دوڕ بێت... بێ قهدر دهبیت دهما که پڕ بێت"
"خهڵکی کو ژسینه و ژ دل ساف... پاکیزه سروشت و ئههلی ئینساف..."
"لێ هێڤی دهکهم ژ موستهعیدان..... حهرفان نهگرن ل موستهفیدان..
ئهڤ نامه ئهگهر خراپه، گهر قنج... کێشایه مه دگهل وی دووسهد رهنج...."
11- به نقل از؛ مهم و زین- احمد خانی- شرح پرویز جهانی- انتشارات صلاح الدین ایوبی- 1367
12- دیوان نالی- شرح ملا عبدالکریم مدرس و فاتح عبدالکریم- 1976- انتشارات صلاح الدین ایوبی- ارومیه
3- Samuel Johnson, Life of gray
4- من با شادمانی موافقتم را با خواننده معمولی اعلام میکنم، زیرا سرانجام حقل سلیم خوانندگان است که به دور از شائبهی تعصبات ادبی با آن همهظرافتهای نکتهبینانه و جزم اندیشی علامهوار باید برای افتخارات ادبی حکم صادر کند. (همان منبع)
5- دیوان عالم ربانی شیخ احمد جزیری- تهران1361- با شرح هژار(عبدالرحمن شرافکندی) ص 525
6- ص 573 همان منبع
7- ص 128 ، همان منبع
8- ص 207، همان منبع
9- ص 54، همان منبع
10- "ههرچهنده کهلام شبهی دوڕ بێت... بێ قهدر دهبیت دهما که پڕ بێت"
"خهڵکی کو ژسینه و ژ دل ساف... پاکیزه سروشت و ئههلی ئینساف..."
"لێ هێڤی دهکهم ژ موستهعیدان..... حهرفان نهگرن ل موستهفیدان..
ئهڤ نامه ئهگهر خراپه، گهر قنج... کێشایه مه دگهل وی دووسهد رهنج...."
11- به نقل از؛ مهم و زین- احمد خانی- شرح پرویز جهانی- انتشارات صلاح الدین ایوبی- 1367
12- دیوان نالی- شرح ملا عبدالکریم مدرس و فاتح عبدالکریم- 1976- انتشارات صلاح الدین ایوبی- ارومیه
<< صفحهٔ اصلی